loading...
تنوع موضوعی در تالار 707
تالار وبلاگ 707

خبرنامه

  • من از دوستان عزيزم خواهش دارم كه منت بزارن سر ما و عضو بشن ولي اگر كسي تمايل به عضويت نداره مي تونه با نام كاربري      demo    و رمز عبور   demo  به طور موقت وارد بشه و متن خودش رو در انجمن و سايت درج كنه . به تشكر از شما .


  •  دوست عزیز بهترین حالت نمایش در مرورگرهای Mozilla Firefox و  Google Chrome  می باشد
  • دوستان عزیز کم لطفی نکنید و لطفا نظرتون رو هم بگید به ما ...
  • دعوت به همکاری : دوستانی که مایل به همکاری با ما هستن لطفا پیغام بگذارن .
  • قابل توجه دوستان عزیز  :  هر جا از مطالب یا لینکی از مطالب مشکل داشت اطلاع دهید تا مشکل برطرف شود .
  • دامنه جدید و همیشگی 707  :  www.forum707.ir
  • بازدید از سایر صفحات  :‌ دوستان عزیز به علت به روز بودن سایت از سایر صفحات نیز بازدید کنید
  • قابل توجه دوستان عزیز  :   دوستانی که در این وبلاگ ثبت نام می کردند باید منتظر تایید مدیر وبلاگ می شدند تا نام کاربریشان فعال شود . از این پس نام کاربری شما توسط ایمیل تایید می شود . لطفا ایمیل معتبر و صحیح وارد کنید .




معرفی بخش های مختلف

این بخش ها جدیدا به تالار 707 اضافه خواهد شد ...

  • به زودی این وبلاگ با موضوعات متنوع در خدمت تمامی کاربرای عزیز می باشد . (جدید) 
  • آهنگ های پیشواز همراه اول و ایرانسل ( منتشر شده )
  • معرفی سایت های عمومی کشور  ( منتشر شده )
  • کلوپ ضد دختر  ( منتشر شده )

آخرین ارسال های انجمن
user707 بازدید : 166 پنجشنبه 21 شهریور 1392 نظرات (0)

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !


کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست... این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد،



قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "


چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .


یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟



قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”


احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .



خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.

user707 بازدید : 249 چهارشنبه 18 مرداد 1391 نظرات (0)

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !

ghoran

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام کهاین کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد .



قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟


قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌
آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …


قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .


خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.



user707 بازدید : 218 جمعه 13 مرداد 1391 نظرات (0)

                                                                                 

پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي كرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند، اما اين كار خيلي سختي بود. تنها پسرش كه مي توانست به او كمك كند در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : 

پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بكارم .من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان كاشت محصول را دوست داشت.. من براي كار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشكلات من حل مي شد . من مي دانم كه اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي .((دوستدار تو پدر))

پيرمرد اين تلگراف را دريافت كرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان كرده ام . 

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پليس محلي ديده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت كه بدون اينكه اسلحه اي پيدا كنند مزرعه را شخم زدند .چه اتفاقي افتاده و مي خواهند چه كنند ؟ 

 پسرش پاسخ داد: پدر برو وسيب زميني هايت را بكار، اين بهترين كاري بود كه از اينجا ميتوانستم برايت انجام بدهم.          

 در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي‌ خواهم يافت، يا راهي‌ خواهم ساخت.

user707 بازدید : 269 جمعه 13 مرداد 1391 نظرات (0)

سلامتي بهترين و بالاترين ثروت است!!

مردي براي ديگري شكايت مي كرد، "من مردي بيچاره و فقيرم، هيچ چيز ندارم."
پس مرد دومي گفت، "اگر فقير هستي، مي تواني يك كار بكني: من چشم راست تو را مي خواهم. پنج هزار روپيه برايش مي دهم. بيا اين پنج هزار روپيه را بگير و چشم راستت را به من بده." و مرد اولي گفت، "اين خيلي سخت است. من نمي توانم چشم راستم را بدهم." پس آن مرد ديگر پيشنهاد ديگري داد: "پس من ده هزار روپيه براي هردو چشمت  مي دهم." بازهم مرد اولي پاسخ داد: "ده هزار روپيه! ولي بااين وجود من نمي توانم چشمانم را بدهم."
در اينجا مرد دوم پيشنهاد ديگري داد: "من پنجاه هزار روپيه مي دهم تا زندگيت را به من بدهي." اولي گفت، "ولي اين غيرممكن است! من نمي توانم زندگيم را بدهم." در اينجا مرد دوم گفت: "اين نشان مي دهد كه تو خيلي چيزهاي باارزشي داري: دو چشم داري كه آن ها را ده هزار روپيه نمي فروشي و زندگيت را داري كه حاضر نيستي آن را هم به پنجاه هزار روپيه بفروشي ، و آنوقت مي گفتي كه هيچ چيز نداري!"

سلامتي بزرگترين ثروتي است كه پروردگار رايگان در اختيار هر يك از ما بوديعه گذاشته،{ بيشتر قدر اين ثروت را بدانيم }، كسانيكه به ظاهر داراي نقصهايي هستن در وجودشان قدرتها و زيباييها و استعدادهايي دارند كه افراد بظاهر سالم فاقد آنها هستند، بطور مثال افراد ناشنوا دراري حس لب خواني قدرت دركي هستند كه ديگران قادر به درك آنها نيستندو حتي افرادي كه عقب افتادگي ذهني ظاهري دارند قدرت بخشش و سادگي و روحي بزرگ هستند كه در كمتر فردي ديده و حس ميشه..

فراموش نكنيم كه:( خدا گر ز حكمت ببندد دري ، به رحمت گشايد در ديگري )، داده هايش نعمت است و نداده هايش بي شك حكمتي كه در فهم ما نگنجد..." پروردگارا "هزران هزار بار تو را سپاس .

user707 بازدید : 256 جمعه 13 مرداد 1391 نظرات (0)

دختر کوچولو و پدرش از رو پلي مي گذشتن.

پدر يه جورايي مي‌ترسيد، واسه همين به دخترش گفت: عزيزم، لطفا دست منو بگير تا نيوفتي تو رودخونه.

دختر کوچيک گفت: نه بابا، تو دستِ منو بگير.

پدر که گيج شده بود با تعجب پرسيد: چه فرقی می‌کنه؟

دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگيرم و اتفاقي برام بيوفته، امکانش هست که من دستت را ول کنم.

اما اگه تو دست منو بگيري، من با اطمينان ميدونم هر اتفاقي هم که بيفته، هيچ وقت دستم رو ول نمي‌کني.

در روابط دوستانه، ماهیت اعتماد به قید و بندهاش نیست؛ به عهد و پیمان‌هاش هست.

پس دست کسی رو که دوست داری بگیر، به جای این که توقع داشته باشی اون دست تو رو بگیره.....

user707 بازدید : 222 پنجشنبه 05 مرداد 1391 نظرات (0)
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
 
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
 
 

 

اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمیدرند

 

به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند...

 

 

اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!

 

 

این روزها به جای" شرافت" از انسان ها

 فقط" شر" و " آفت" می بینی !

 

 

user707 بازدید : 216 سه شنبه 03 مرداد 1391 نظرات (0)

 452

ای پروانه خیال . . . .  ای كسی كه بدون تو زندگی را با همه ی زیباییهایش برای لحظه ای هر چند ناچیز هم نمی خواهم . ای كسی كه زندگی را در چشمانبهاریت معنا می كنم . كاش می دانستم این قلب كوچك و عطش زده ام چگونه با دیدارتبال و پری برای رهایی می یابد . بدون تو برگی در خزان زندگی ام ، برگی خزان دیدهدر بهار زندگی . برگی زرد و خشكیده كه كوچكترین تلنگری زندگی را بدرود خواهد گفت ورفتنت مانند طوفانی است كه هرگز مرا به روی شاخه باقی نخواهد گذاشت . پس با منبمان كه تو تنها رویای سبز زندگی خزان دیده ام هستی .

user707 بازدید : 214 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)

شايد آنروز كه نقاش خيال

روي پيشاني

ما نقش كابوس زمان را مي ريخت

رنگ مهتاب نبود

رنگ شب بود و سكوت

كه گره هاي ترك خورده ي عشق

روي تابوت زمان نقش شدند

نتوانستم من باز كنم

چون مرا در قفس ديگري از عشق بيانداخت به دام

و تو آزاد و رها در تپش پنجره ها غرق شدی

رنگ تقصير نداشت

دست خلاق هنر مند جهان

قصه ي ما را با هم

روي يك بوم كشيد

user707 بازدید : 270 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)

دست خط صادق هدایت

 

من همان قدر از شرح حال خودم شرَم می‌کنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می‌خورد؟ اگر برای استخراج زایچه‌ام است، این مطلب فقط باید طرف توجّه خودم باشد. گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجّمین مشورت کرده‌ام اما پیش بینی آن‌ها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقهٔ خوانندگانست؛ باید اول مراجعه به آراء عمومی آن‌ها کرد چون اگر خودم پیش‌دستی بکنم مثل این است که برای جزئیات احمقانهٔ زندگیم قدر و قیمتی قائل شده باشم بعلاوه خیلی از جزئیات است که همیشه انسان سعی می‌کند از دریچهٔ چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیدهٔ خود آن‌ها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازهٔ اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می‌داند و پینه‌دوز سر گذر هم بهتر می‌داند که کفش من از کدام طرف ساییده می‌شود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان می‌اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می‌گذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل می‌کنند. از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجسته‌ای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته‌ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده‌ام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبه‌رو شده‌ام. در اداراتی که کار کرده‌ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده‌ام و رؤسایم از من دل خونی داشته‌اند به طوری که هر وقت استعفا داده‌ام با شادی هذیان‌آوری پذیرفته شده‌است. روی‌هم‌رفته موجود وازدهٔ بی مصرف قضاوت محیط دربارهٔ من می‌باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.

user707 بازدید : 400 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)
ميخي افتاد،
بخاطرميخي نعلي افتاد،
بخاطرنعلي اسب افتاد،
بخاطراسبي سواري افتاد،
بخاطرسواري جنگي شكست خورد،
بخاطرشكستي مملكتي نابودشد،

وهمه ي اينهابخاطركسي بودكه ميخ راخوب نكوبيده بود.

گاهی کارهایی که به نظر ما جزئی می آید می تواند خرابی های بزرگی ببار آورد .

معرفی سایت های عمومی کشور

تعداد صفحات : 2

درباره ما
تالار تفریح و سرگرمی ، اطلاع رسانی و دانلود 707 با تنوع موضوعی در خدمت شما دوستان عزیز می باشد . در انجمن سایت ثبت نام کرده و مطالب جذاب خود را با دوستانتان به اشتراک بگذارید . منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دوست عزیزی که افتخار دادی و از وب ما بازدید کردی ، میشه بگی دختری یا پسر ؟!؟!؟!
    دوستان عزیز نظر شما راجع به محتوا و قالب و در کل ، سایت چیه ؟
    دوست دارید از چه موضوعاتی بیشتر مطلب گذاشته بشه ؟
    نظر شما درباره اجباری کردن ثبت نام کاربر ها در سایت و بعد استفاده از مطالب کار درستی است ؟
    پیوندهای روزانه
    ساعت و تاريخ هجري شمسي




    آمار سایت
  • کل مطالب : 256
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 93
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 125
  • باردید دیروز : 35
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 205
  • بازدید ماه : 869
  • بازدید سال : 7,886
  • بازدید کلی : 258,487
  • آخرین مطالب ارسالی ( 30 مطلب )
    لباس مجلسی زنانه ( 9 مدل ) - 29 شهریور 1392
    معرفی انواع مودم های ADSL - 25 شهریور 1392
    نصب مودم ADSL - 24 شهریور 1392
    شرح مختصر تلفن همراه - 23 شهریور 1392
    قرآن از دید دکتر شریعتی - 21 شهریور 1392
    آدم های ساده - 21 شهریور 1392
    نکته های کارت های عابربانک - 21 شهریور 1392
    این روزها - 01 شهریور 1392
    آهنگ جدید و فوق العاده زیبای پارسا با نام تب دستات - 01 شهریور 1392
    اعراب با ایران چه کردند ؟ - 29 اسفند 1391
    برنامه nimbuzz برای کامپیوتر - 15 بهمن 1391
    مدل لباس مجلسي زنانه شماره 1 - 23 مهر 1391
    دانلود آهنگ بي خداحافظي با صداي رضا صادقي - 20 مهر 1391
    بازي فلش قارچ خور - 16 مهر 1391
    جالبه بخونيد ... - 14 مهر 1391
    حسرت - 05 مهر 1391
    دلم گرفته از تنهايي - 05 مهر 1391
    دانلود آهنگ جدید محمد اصفهانی بنام تکیه بر باد - 31 شهریور 1391
    در كجا نشسته اي - 29 شهریور 1391
    اين چشم ها - 29 شهریور 1391
    تا حالا دقت كردين (4) - 28 شهریور 1391
    آهنگ هاي محسن يگانه - ايرانسل - 28 شهریور 1391
    آهنگ هاي پويا بياتي - ايرانسل - 28 شهریور 1391
    بيچاره دخترا ...!!! ( طنز ) - 26 شهریور 1391
    ماهي فلاور هورن - 26 شهریور 1391
    معرفي ماهي پرت - 26 شهریور 1391
    معرفي ماهي دم شمشيري - 26 شهریور 1391
    معرفي ماهي اوراتوس - 26 شهریور 1391
    روش رفع بلاک سايت سافت گذر - 24 شهریور 1391
    كلاه قرمزي و بچه ننه - 23 شهریور 1391

    تماس با ما